بازی خیرهکننده آنجلینا جولی در فیلم «ماریا»، به کارگردانی پابلو لارین، تحسین منتقدان را برانگیخت. این فیلم زندگی «ماریا کالاس» یکی از ستارگان بیبدیل اپرا را به تصویر میکشد. نیویورکپست در همین زمینه نقدی را به قلم جانی اولِکسینسکی منتشر کرده است
در دقایق پایانی فیلم «ماریا»، اسطوره اپرا، ماریا کالاس ۵۳ ساله، در تقلا است تا صحنهای حیرتانگیز و پرچالش از «آنا بولنا» را، با بازی خیرهکننده آنجلینا جولی، در تئاتری خالی در پاریس به اجرا درآورد. درست مانند «آن بولن» نگونبخت، این آخرین روزهای آشفته زندگی ماریا و عامل نابودی این خواننده، یعنی ناتوانی ناامیدکنندهای که در راه است، محسوب میشود. ماریا کالاس میگفت که مخاطبان از من معجزه میخواهند اما من دیگر توان معجزه ندارم
کالاس چنان در اجرای صحنههای چالشبرانگیز و حیرتانگیز اپرا مهارت داشت که آلبوم کاملی از آنها منتشر کرد. حالا در فیلم «ماریا»، که نگاهی روانشناختی به زندگی این ستاره دارد، شاهد صحنهای تاثیرگذار هستیم: مرثیهای برای بزرگترین خواننده سوپرانوی تاریخ. در مسیری که کالاس به طرز ویرانگری صحنه را از دست میدهد، «ماریا» به طرز دلچسبی ما را به دل اجرای اسرارآمیز اپرا میبرد
این فیلم که در قابهای بصری باشکوهی میدرخشد، با پیدا شدن جسد ماریا روی زمین در سال ۱۹۷۷ در فرانسه آغاز میشود، جایی که کالاس واپسین روزهای زندگیاش را در آن سپری کرد. اما پابلو لارین، با هنرمندی، مخاطب را به هفت روز پیش از مرگ کالاس میبرد، به زمانی که او تصمیم میگیرد دوباره بخواند – نه برای اینکه دوباره به صحنه برگردد و صدایش را طنینانداز کند، بلکه برای اینکه بار دیگر کالاس شود و بدرخشد
ماریا تنهاست و پس از مرگ «ارسطو اوناسیس» و پایان رابطه عاشقانهاش با او، تنهایی را انتخاب کرده است. او در کنار پیشخدمتش (با بازی پیرفرانچسکو فاوینو) و زن خانهدار (با بازی آلبا رُرواچر) و دو سگ پودل روزگار را سپری میکند و به سگها میگوید: «شما ۹۹ درصد غذا میخواهید و یک درصد عشق.» ماریا بدون موسیقی هیچ نیست. ماریا که مثل نقلونبات قرص میخورد، دچار این توهم و خیال است که دارد با یک مصاحبهکننده (با بازی کُدی اسمیت-مکفی) درباره مستندی صحبت میکند. آنها در فصل پاییز در پاریس زیبا قدم میزنند و ماریا با حالتی شکننده گذشتهاش را فاش میکند: آواز خواندن برای پول در یونان، موفقیت روی صحنه، ملاقات با ارسطو (با بازی هالوک بیلگینر) و حسادت به جکی
آنجلینا جولی که که تلفیق هنرمندی و ستاره بودنش باعث شده تا تنها گزینه مناسب برای این فیلم باشد، در نقش «ماریا» میدرخشد. مژههای بلند او مانند پردهها کنار میروند تا نگاه نافذ کالاس نمایان شود، ویژگی مشترک آنجلینا و این خواننده بزرگ. ظرافت و شکنندگی کالاس بیش از حد انتظار است. بدنامی کالاس بیرون از صحنه از بیثباتی و فراز و فرودهای روحیاش میآید، در حالیکه این فیلم به لحظات سخت زندگی او مینگرد و جولی نقش شکننده ماریا را بهخوبی به تصویر میکشد. او خستهتر و ضعیفتر از آن است که برآشفته و خشمگین شود
نکته عجیب این است که، حتی با آنکه آنجلینا خوب میخواند، اما از صدای ضبطشده خود کالاس استفاده شده است، چراکه چاره دیگری نیست. صدای این اسطوره آنقدر بیهمتا و عجیب بود که فقط ممکن بود از حنجره خودش بیرون بیاید. البته در این فیلم هیچچیز واقعی نیست و بسیاری از رویدادهای به تصویر کشیدهشده واقعا رخ نداده و جزئیاتشان اغراقآمیز است. مانند فیلم «جکی» با بازی ناتالی پورتمن در نقش ژاکلین کندی، و «اسپنسر» با نقشآفرینی کریستن استوارت در نقش شاهدخت دایانا، «ماریا» هم بیشتر به احساس نقب میزند تا واقعیت